چند سال پس از آن، کار قبلی او را با Whiskeytown کشف کردم و آهنگ “Jacksonville Skyline” مترادف با لحظه ای مهم در زندگی من شد. سالها بعد، پس از رد کردن موسیقی او به دلیل اینکه چند نفر از دوستانم در مورد آن سکوت نمیکردند، دوباره کار او را از آلبوم باورنکردنی تیلور سویفت در سال 1989 شنیدم و درست به قطار آدامز برگشتم.
من اخیراً تصمیم گرفتم از پس خودم بر بیایم و در کاتالوگ پشتی او با 24 رکورد قوی (اگر سه آلبوم Whiskeytown را در نظر نگیرید) یک فرو رفتن عمیق انجام دهم. با اشعاری که میچسبند سنگین شده است، زیرا برای ما بهعنوان مردمی مشکلدار معنا پیدا میکنند. آنها اغلب آسیب می بینند. زندگی گاهی یک چکمه قدیمی سخت است و اشعار زنده او این ظرفیت را دارد که با شما صحبت کند و فرار ایجاد کند:
“این بالا در شهر احساس می کنم همه چیز در حال بسته شدن است، غروب فقط لامپ من در حال سوختن است”
چنین خطوطی را با صدای خام صدای او، و ملودیهایی که در اطراف خطوط کانتری گیتار ترسناک اما ترسناک، عامیانه میپیچد، وجود دارد و حداقل درک چیزی واقعاً واقعی و صادقانه وجود دارد که با لحنی از آسیبپذیری و شکنندگی جسورتر میشود. آنچه را که می خواهید از آن بگیرید، اما وجود دارد. بسیاری از مردم موسیقی او را دوست دارند و آنچه را که او در جهان عرضه می کند احساس می کنند.
بنابراین، امشب که برای اولین بار آدامز را زنده میبینم، بعد از چندین سال که جهان او را کاملاً تغییر میدهد، نگران، هیجانزده، نامطمئن و مشتاق هستم. چه بر سر او آمده است؟ به این ترتیب، حال و هوای این صنعت در حال تغییر است (به گفته دوستان اهل فن) و طرفداران یک بار دیگر برای نمایش های او در گروه های خود حاضر می شوند.
او به روی صحنه کم نور می رود که با لامپ هایی که بعداً توصیف می کند “از خانه مادربزرگ شما دزدیده شده” و یک پیانو تزئین شده است. او نامطمئن به نظر می رسد، اما وقتی اتاق او را دید و زوزه های “ما تو را دوست داریم، رایان” در اطراف این فضای زیبای آکوستیک در زیر شنیده می شود، به نظر می رسد که آرام می گیرد. بعد ساکت می شود، گیتارش را برمی دارد و مشغول کار می شود.
این مجموعه در دو نیمه با یک فاصله کوتاه تحویل داده می شود. او در پایان ست اول به جمعیت می گوید: «من از اینتراکت متنفرم». “اما این به من فرصتی می دهد تا شما را کمی به سفر ببرم و چیزهایی را امتحان کنم.” و این کار را انجام می دهد. با افتتاحیه “Oh Sweet Carolina” از آلبوم بسیار تحسین شده Heartbreaker، همه چیز کاملاً خالی است. میتوانید حرکت دستهای او را در امتداد گردن گیتار آکوستیکاش بشنوید، در حالی که ترکهایی که از نوعی عدم اطمینان در صدای او ایجاد میشود نیز آشکار است. این همان آدامزی است که من همیشه به سمت او کشیده شده بودم.
او سپس بر روی تعدادی آهنگ زیبا و ظریف، اما سنگین، از جمله “خاکستر و آتش” از آلبوم 2011 با عنوان همنام کار می کند. “16 روز” از زمان او با Whiskeytown. “چرخ پیچ در پیچ من” از آلبوم Heartbreaker; و “چیزی خوب بده” از رکورد خود رایان آدامز در سال 2014.
سپس روی پاهایش ایستاده و برای چند آهنگ به سمت پیانوی عمودی حرکت می کند. به طرز ناخوشایندی دور از تماشاگر است، اما این به نفع او و ماست. مثل این است که یک مگس روی دیوار باشید و او را تماشا کنید که آهنگ هایی می خواند که برای او معنای خصوصی دارند. او تنهاست به نوعی واقعاً برایم مهم نیست که چه کسی را تماشا می کند. و سپس، همانطور که مجموعه به سمت پایان خود پیش می رود، او شروع به یک قصیده از بیرمنگام می کند.
او با برداشتی غم انگیز و مینیمال از آهنگ کلاسیک Black Sabbath به نام War Pigs شروع می کند، که برای یک طرفدار سرسخت گروه مانند من احساس می کند حرکتی خطرناک است. سپس، چند آهنگ بعد، او آهنگ عنوان گروه “Black Sabbath” را می پذیرد. در این مرحله، مشخص میشود که او سعی نمیکند با بازسازیهای فوقالعاده ارکستر شده تحت تأثیر قرار بگیرد. او آهنگها را به سبک خودش مینوازد، که وقتی به رویکرد او در موسیقی فکر میکنید جای تعجب نیست.
نکته برجسته این بخش احتمالاً جلد “تغییرات” او از آلبوم سابث در سال 1974 جلد 4 است. به عنوان یک تصنیف، به نظر می رسد که او به سمت کلیدها حرکت کرده است. برداشت او از این آهنگ زیبا، آشکار، ناقص، صادقانه است، و این همان آهنگی است که دختر خودی آزی آزبورن در سال 2003 نتوانست آن را هنگام کاور کردن آن با پاپ هایش انجام دهد.
پس از 15 دقیقه استراحت، آدامز با بازی پشت سر هم مورد علاقه طرفداران باز می گردد: «جوان بودن (غمگین بودن، بالا بودن)، «وقتی ستاره ها آبی می شوند»، «بی تو بودن»، “آیا من امن هستم” و “کارولینا رین”. در این مرحله، او در حال حاضر 24 آهنگ دارد که برای هر آلبومی که منتشر می کند، یکی است. و با این حال، با مجموع 31 آهنگ در مجموعه، آهنگ های بیشتری در راه است.
در طول شب او به شیوهای ناهنجار و کمی طعنهآمیز با جمعیت تعامل میکند. گاهی اوقات کمی عصبانیت در او احساس می کنم. اگر منصف باشیم، تعدادی از طرفداران عناوین آهنگها را صدا میکنند و صداهای تصادفی «We love you» را به گوش میرسانند، و این کنسرت مناسبی برای آن نیست. او با اشاره به افراد پر سر و صداتر و کسانی که از آنها به عنوان «تیله در دهانشان» یاد می کند، یادآوری می کند: «زمانی را صرف ساختن این مجموعه، با آهنگ هایی کردم که فکر می کنم دوست خواهید داشت». او سر کار است و می خواهد این کار را درست انجام دهد.
در نیمه دوم شب بین نشستن پشت پیانو، نشستن با آکوستیک و ایستادن با گیتار روی شانهاش کمی آزادتر حرکت میکند. او کمی بی قرار به نظر می رسد، اما به نظر می رسد مصمم است تا کاری را که بیش از دو دهه در آن انجام داده است، به بهترین شکل ممکن ارائه دهد. چرا که نه؟ او آهنگ هایی دارد که چنین اعتقادی را تضمین می کند.
با پایان یافتن یا بالا رفتن مجموعه، بسته به اینکه چگونه به آن نگاه می کنید، او به جلد بسیار تحسین شده خود از Oasis ‘Wonderwall’ می رسد، قبل از رفتن به ‘Outbound Train’ و شاید شناخته شده ترین آهنگ جهانی او، ‘Come’. منو انتخاب کن. دومی ماهرانه و مملو از احساسات ارائه می شود. این پایان / دوره یک شب موسیقی باورنکردنی در مکانی است که آکوستیک نقشی برابر در ارائه آن به خوبی ایفا کرد.
همانطور که او از صحنه خارج می شود، احساس می کنم آدامز می خواهد ما بدانیم که او برگشته است. اما بدون فریاد زدن در مورد آن. و از منظر موسیقی کاملاً خوشحالم. من می خواهم بیشتر از آنچه او به جهان ارائه می دهد بشنوم. من دوباره به قطار آدامز برگشتم و دوباره عاشق موسیقی او شدم.
اما می توانید از این مطمئن باشید: آدامز با کمپین بازاریابی انبوه از درهای شما هجوم نخواهد آورد. او احتمالاً احمقی است که این کار را انجام دهد. خارج از هدف قرار دادن طرفداران وفادار خود، به درستی یا نادرست به نظر می رسد که او نیاز دارد تا دوباره امتیازات خود را به دست آورد. به نظر می رسد که او مایل است. از این گذشته، او با داشتن ابزاری به ارزش حدود 24 آلبوم در اختیار دارد، او شروع به کار کرده است…