این آلبوم که دوباره با تامی مکلافلین تولید شد، از نظر صدا تغییر میکند و از آیینهای عامیانه یادآوری (“برای من دعا کن”) تا مانتراهای موتوریک (“به هم ریخته”)، اجازه ریپ کردن راک (“من میبازم، تو میبازی” را شامل میشود. برنده شدن) به اعتراف کنندگان پاپ مجلسی (“دم کردن”).
به طور دراماتیک، شماتیک و مضمون، خلاصهای از فضولان از مسائل درونی و بیرونی است، ارزیابی خود از شکسته و خرابی ناشی از تعقیب لذت ناخودآگاه و نشانههای حکایتی است که به طرز وحشیانهای از آینه همیشه آشکار منعکس میشوند. ردی با روانکاوی دروغ ها و نیمه حقیقت هایی که به خودمان می خوریم، کتاب خودیاری را برای اعصار مختلف ساخته است.
از طریق این فرآیند پاکسازی عرشه، ردی، آداب گذر از دوران گرم امیدهای ابدی و حماقتهای جوانی به آبوهوای خنک و مراحل میانی مراتع پاییزی را مستند میکند، و به طور شهودی میداند که مهمانی چه زمانی تمام میشود و وقت آن است که رها کنید به معنای واقعی کلمه و استعاره.
عناوین ترانه خود داستانهایی را روایت میکنند، چرخش مجدد موقعیتها و احیای پارگیها: «آسیب» یکشنبهای احساس خط شفابخش «زخمها را باز کن و بگذار نفس بکشند… نفس بکشند»، آنها را فقط زیر بانداژ یا بانداژ دفن کنند. درخواست مشکل بعدا
در این آلبوم احساسی، ردی در نهایت زمان را به گذشته، اشتباهات و اتفاقات ناگوار آن، لذت گرایی مرده و تنهایی گرایی بن بست می خواند.